چطور یک ماده طبیعی میتواند الگوهای فکری افسردگی را بازتنظیم کند؟
اگر کسی سالها با افسردگی زندگی کرده باشد، معمولاً احساس میکند ذهنش در یک چرخهی تکراری گیر کرده؛
فکرهای منفی دوباره و دوباره برمیگردند، انرژی کم میشود، و انگار هیچ تغییری ممکن نیست.
اما در چند سال اخیر، پژوهشهای جالبی دربارهٔ سیلوسایبین مادهٔ فعال موجود در قارچهای مجیکماشروم — نشان دادهاند که شاید بتوان این چرخه را شکاند. یکی از معروفترین این تحقیقات، آزمایشی است که توسط گروه علوم اعصاب دانشگاه امپریال لندن انجام شد و نتیجهاش بسیار شگفتانگیز بود:
سیلوسایبین میتواند مغز افسرده را شبیه یک کامپیوتر ریاستارت کند.
بیایید ببینیم داستان از چه قرار است.
این آزمایش چه بود؟
پژوهشگران ۲۰ نفر را که افسردگی شدید و مقاوم به درمان داشتند انتخاب کردند.
کارهایی که انجام دادند:
-
دو جلسهٔ درمانی با دوزهای متفاوت سیلوسایبین
-
همراه با موسیقی، چشمبند و حضور دو درمانگر
-
اسکن مغزی (fMRI) قبل و بعد از درمان
-
بررسی خلقوخو تا چند هفته پس از جلسات
هدفشان ساده بود:
پیدا کردن دلیل عصبیِ اثرات عجیب و گاهی طولانیمدت این ماده.
مغز تحت تأثیر سیلوسایبین چه شکلی میشود؟
۱) شبکه «نشخوار فکری» خاموش میشود
در مغز ما شبکهای به نام DMN وجود دارد که وقتی ذهن درگیر نگرانی، خاطرات تلخ یا خودسرزنشی میشود، فعال است.
در افسردگی این شبکه بیشفعال است.
پس از مصرف سیلوسایبین، محققان دیدند:
-
فعالیت DMN برای مدتی بهشدت کاهش پیدا میکند
-
سپس در روزهای بعد به شکل سالمتر و منظمتری برمیگردد
به همین دلیل دانشمندان گفتند مغز انگار یک ریاستارت نرم انجام میدهد.
۲) بخشهای مغز شروع میکنند به «حرف زدن» با هم
بهطور طبیعی شبکههای مختلف مغز هر کدام کار خودشان را میکنند؛ اما بعد از مصرف سیلوسایبین:
-
ارتباط بین بخشهایی که معمولاً جدا هستند زیاد میشود
-
شبکهها انعطافپذیرتر میشوند
-
الگوهای فکری قدیمی راحتتر شکسته میشوند
این حالت فقط چند روز طول میکشد، اما همین زمان کوتاه کافی است تا فرد بتواند دیدگاههای جدیدی دربارهٔ خودش و زندگی پیدا کند.
۳) شباهت عجیب اثرات به خواب دیدن
در اسکنها مشخص شد مغز در این حالت، شباهت زیادی به مغز در خواب REM (خواب پر از رؤیا) دارد.
در این نوع خواب، ذهن خاطرات و احساسات را بازنویسی میکند.
سیلوسایبین همین کار را در بیداری انجام میدهد.
و اما مهمترین بخش: بهبود سریع خلقوخو
نتایج بالینی این مطالعه واقعا چشمگیر بود:
-
بسیاری از شرکتکنندگان فقط طی چند روز حالشان بهتر شد
-
اثرات مثبت برای هفتهها یا ماهها باقی ماند
-
کسانی که بیشترین تغییر مغزی را داشتند، بیشترین بهبود را تجربه کردند
این نتایج باعث شد توجه جهان به این درمان جدید جلب شود.
چرا این کشف مهم است؟
چون نشان داد درمان افسردگی فقط به داروهای روزمره یا جلسههای طولانی رواندرمانی محدود نیست.
گاهی اگر مغز از «حالت قفلشده» خارج شود، میتواند دوباره یاد بگیرد، انعطافپذیر شود و مسیرهای سالمتری بسازد.
سیلوسایبین یک «میانبُر جادویی» نیست، اما پنجرهای باز میکند که در آن:
-
ذهن قابل تغییرتر میشود
-
رواندرمانی عمیقتر عمل میکند
-
فرد میتواند معنای جدیدی برای زندگی پیدا کند
آینده این حوزه چه میشود؟
در حال حاضر دهها مطالعهٔ جدید در کشورهای مختلف در حال انجام است.
محققان میخواهند بفهمند:
-
بهترین دوز و پروتکل چیست؟
-
چه کسانی بیشترین فایده را میبرند؟
-
چطور میتوان این درمان را کاملاً ایمن و استاندارد کرد؟
اما یک چیز روشن است:
آزمایش امپریال لندن نقطهٔ شروع یکی از هیجانانگیزترین فصلها در علم درمان افسردگی بود.




