ممکن است با اسامی زیادی به این موضوع برخورده باشید. مرگ نفس ، انحلال ، فنا ، مرگ ایگو ، بیخود شدن و بسیار اسامی دیگر که مفهومی از رها شدن و مرگ را با هم به همراه دارد. اما رها شدن از خود چیست و آیا استفاده از گیاهان و قارچهای سایکدلیک باعث ایجاد تجربه مرگ ایگو میشود ؟
مرگ ایگو یا انحلال نفس چیست و چگونه تجربه میشود ؟
در این مطلب به این موضوع میپردازیم که ایگو ، نفس یا خود دقیقا چیه ؟ ممکنه اولین چیزی که به ذهن خیلیا برسه این باشه که ایگو همون غرور و حرص انـسان است اما معنای دقیق این کلمه رو در زبان لاتین و روانشناسی فروید پیدا خواهیم کرد.
ایگو یک کلمهای لاتین و به معنای (من) یا (خود) است.
زیگموند فروید (پدر روانشناسی مدرن) یا مترجم اصلی اون بود که باعث شد کلمه ایگو به صورت عامیانه استفاده شود. ایگو یعنی خود اما این به چه معنا است؟ در واقع ایگو یک (من) فرضی و ذهنی هستش که مثل یه نرم افزار کار میکنه … که در ادامه توضیح خواهم داد چگونه؟
ایگو یک نرمافزار ذهنی است.
ایگو برنامه شناخت واقعیت ماست و به خودی خود آگاه نیست. ایگو یک واسطه است بین خودآگاه و دنیای بیرون، ایگو با هدف ادامه بقا، بینهایت اطلاعات ورودی از دنیای بیرون رو گرفته و سپس از فیلتر خودش عبور میده و دیدگاه ما را ایجاد میکند. مسائلی مثل فرهنگ، جامعه، خانواده و دوران کودکی ما پایههای این برنامهریزی هستند.
ایگو قادر نیست حقیقت را به ما نمایش بدهد، ایگو تنها یک برداشت از حقیقت را ایجاد میکند که ممکنه از فیلترهایی مثل حسادت ، ترس، غرور و…. هم عبور کرده باشه و سپس به شکل یک جهان بینی در اختیار ما میگذارد. برداشت من از ریشه کلمه ایگو و با نگاهی به معنای روانشناختی این کلمه این خواهد بود که ایگو غرایز و نیت های ما نیست اما بررسی کننده در مورد نحوه رسیدگی به نیازها و خواستهای ما است.
نهاد، ایگو و سوپر ایگو
فروید روان انسان رو به سه بخش تقسیم میکرد.
-
نهاد
-
ایگو
-
سوپر ایگو
به صورت خلاصه میتوان اینگونه گفت که : سوپر ایگو یا من برتر ایده آلگرا است و به دنبال اهداف معنوی و اخلاقی است. وجدان و قسمتی که ما را با حس گناه روبرو میکند حاصل سوپر ایگو یا خود برتر است.
نهاد برعکس سوپر ایگو بخش تاریک روان است که کاملا در سطح ناخوداگاه قرار دارد و تنها به فکر ارضای لحظهای خواستهها و نیازها است . نهاد از زمان تولد با ما همراه است. نیازهای بنیادین ما مثل نیاز به خوراک و نیازهای جنسی را ابراز میکند و به دنبال لذت آنی است و به پیامد انتخابها توجهی ندارد.
شاید بتوانیم اینگونه توضیح بدهیم که سوپرایگو و نهاد مانند فرشته نیک و بد که بر شانه سمت راست و چپ انسان قرار دارند و هر کدام فرد را به سمتی هدایت و نقش خود را ایفا میکنند.
و ایگو در میان نهاد و سوپر ایگو (خود برتر) به وجود میآید. ایگو وظیفه هماهنگی و تصمیمگیری را بین این دو قطب برقرار میکنه و شخصیت فرد را شکل خواهد داد. فروید اعتقاد داشت در زمانی که تعادل بین این دو قطب مختلف برهم بخورد فرد دچار مشکلات روانی میشود.
مرگ و محو شدن ایگو
ایگو انسان هیچوقت کاملا از بین نمیره بلکه محو و ضعیف میشه اما دوباره و به آرامی شروع به پیدا کردن شخصیت میکنه. اما مرگ ایگو یا نفس یعنی چی؟ و چرا توی خیلی از مکاتب و روش های سلوک معرفتی و اخلاقی هم بهش اشاره شده. با حل شدن نفس یا ایگو فقط خود آگاهی باقی خواهد ماند. و به این دلیل که دیگر فیلتر های ذهنی ایگو فعال نیست تا اطلاعات را به صورت سانسور شده و طبق برنامه ریزی به خودآگاه ارائه بده، فردی که مرگ نفس را تجربه میکند احساس یگانگی ، حضور در لحظه و ناظر بودن را پیدا خواهد کرد.
اثر مثبت مرگ ایگو
به غیر از حس مطلوب، معنوی و زیبای یکی شدن با هستی و از بین رفتن مرزهای معمول ذهنی در مورد اثرات کوتاه مدت و دراز مدت مرگ نفس مطالب زیادی میتوان ارائه کرد. این تجربه باعث میشه فرد به آگاهی وسیعتری درباره خود و دنیای پیرامون دست پیدا کند، قدرت شناهت و پذیرش حقیقت شخصیت خود را بدست آورد و تغییرات مثبتی در شخصیت و نوع تفکر خود ایجاد کند، مرگ ایگو رو میتونیم شبیه به یک تولد دوباره برای فرد توصیف کنیم.
افرادی که بر اثر اتفاقات مختلف تجربیاتی نزدیک به مرگ پیدا میکنند نیز مرگ نفس را تجربه میکنند و تغییرات شخصیتی زیادی در این افراد دیده میشود.
اثر منفی مرگ ایگو
کارل یونگ می گوید: “مراقب حکمت بدست نیامده باشید”.
مرگ نفس می تواند ذهن را مجبور به دیدن قسمتهایی از خود کند که برای مواجهه با آن آماده نیست از جنبه دیگه حل شدن ایگو می تواند ترسناک و دردناک باشد. زیرا در مواردی ذهن را مجبور می کند تا با زشتترین جنبه خودش روبرو بشه و می تواند حقایقی از ترسها و طمعهای ما را آشکار کند که ذهن برای آن آماده نیست.
مرگ ایگو در ادبیات و عرفان و رشد شخصیت
آموزه های بودایی تأکید می کنند ، نفس در دلبستگی ها ، خواسته ها و ترس ها پیچیده شده و مانع دستیابی به خودآگاهی واقعی میشه ،در روانشناسی یونگ ، مرگ نفس، “تغییر اساسی در روان” تعریف میشه و در عرفان اسلامی فنا نامیده شده.
برخی به دنبال کسب این تجربه از طریق ریاضت و آداب خاصی هستند و تعدادی ممکنه به صورت تصادفی از طریق حادثهای نزدیک به مرگ یا احساساتی مثل عشق خالص یا اندوه بسیار عمیق هم مرگ ایگو رو تجربه کنند.
تجربه حل شدن ایگو مثل مواجه با حقیقت و پذیرش اون میمونه، حقیقتی که بینهایت زیبا و یا ممکنه گاهی زشت یا ترسناک باشه، در واقع برخی از تجربههای بد تریپ یا سفر بد در نتیجه رویارویی با فرد ایگوی خودش است.
مولانا در غزل 636 از دیوان شمس مرگ نفس را چنین توصیف میکند.
بمیرید بمیرید و زین نفس بِبُرید که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
سایکدلیکها و مرگ ایگو
استفاده از سایکدلیکهایی مثل قارچ جادویی، ال اس دی و یا نوشیدنی آیاهواسکا نیز باعث تجربه مرگ ایگو خواهد شد. این اتفاق در دوزهای بیش از متوسط از سایکدلیکها بسیار گزارش شده. آزمایشات زیادی بر روی نحوه تاثیرات این مواد در مغز و ارتباط آن با تجربه ذهنی انسان انجام شده اما همچنان نظرات مختلفی در مورد نحوه ایجاد این تجربه وجود دارد.
برخی از طرفداران سایکدلیکها مرگ ایگو رو جام مقدس و هدف متعالی استفاده از این سایکدلیک ها میدانند.
مرگ ایگو یا نفس اتفاقی نیست که در هر بار استفاده از سایکدلیکها تجربه شود اما یکی از راههای شناخته شده است که این تجربه را به صورت امن برای استفاده کننده ایجاد میکند. تجربیات من نشان داده یکی از دلایل مهم درمانی در سایکدلیکها همین تجربه رهایی از خود است که باعث درمان افسردگی ، رهایی از اعتیاد و عادات مخرب است. تجربه مرگ ایگو علاوه بر تجربه شکسته شدن مفهوم فعلی از خود باعث به وجود آمدن فضایی باز برای ساخت یک مفهوم جدید از شناخت خود است و به این ترتیب فضای ذهن رو آماده تغییرات بزرگ شخصیتی میکند.
مطالب مرتبط
2 نظر در “مرگ ایگو (نفس) چیست؟ رابطه سایکدلیک ها با مرگ ایگو”
ممنون از توضیحات خوبتون. افراد علاقمند برای آشنایی بیشتر با ایگو در عرفان اسلامی میتونن جلسه 29 سلسله جلسات تعالی و تحول معنوی استاد هادی رسولی را گوش کنن❤️
اصلا سایکدلیک هایی مثل ماشروم کار اصلیشون ایجاد کردن تجربه مرگ ایگو هستش. یعنی اصلا مرگ ایگو باعث تغییر شخصیت اساسی در شخص استفاده کننده میشه.