تجربه مرگ ایگو (نفس) و تحولات فلسفی و معنوی

هشدار:

استفاده از سایکدلیک‌ها باید با دانش کافی و تحت نظر متخصصان یا افراد باتجربه انجام شود. هرگونه استفاده غیرمسئولانه ممکن است برای سلامتی و ایمنی شما خطراتی به همراه داشته باشد.

ممکن است با اسامی زیادی به این موضوع برخورده باشید. مرگ نفس ، انحلال ، فنا ، مرگ ایگو ، بی‌خود شدن و بسیار اسامی دیگر که مفهومی از رها شدن و مرگ را با هم به همراه دارد. اما رها شدن از خود چیست و آیا استفاده از گیاهان و قارچ‌های سایکدلیک باعث ایجاد تجربه مرگ ایگو  می‌شود ؟

مرگ ایگو ، مرگ نفس ، خودشناسی

مرگ ایگو یا انحلال نفس چیست و چگونه تجربه می‌شود؟

ممکن است بسیاری تصور کنند که “ایگو” به غرور یا حرص انسان اشاره دارد، اما معنای دقیق این واژه را در روانشناسی فروید و زبان لاتین پیدا می‌کنیم.

ایگو کلمه‌ای لاتین است به معنای “من” یا “خود”.

زیگموند فروید، پدر روانشناسی مدرن، این اصطلاح را وارد زبان عامیانه کرد. اما ایگو به معنای “من” دقیقاً به چه چیزی اشاره دارد؟ در واقع، ایگو یک ساختار ذهنی است که مانند یک نرم‌افزار عمل می‌کند. اجازه دهید توضیح دهیم که ایگو چگونه کار می‌کند.

ایگو به عنوان یک نرم‌افزار ذهنی

ایگو در واقع برنامه‌ای است که واقعیت را برای ما تفسیر می‌کند و به خودی خود آگاه نیست. این نرم‌افزار ذهنی میانجی میان خودآگاه ما و دنیای بیرونی است. ایگو دائماً اطلاعاتی از جهان پیرامون دریافت می‌کند و پس از پردازش، آن‌ها را به شکلی که برای بقا مفید است به ما نمایش می‌دهد. مسائلی مثل فرهنگ، جامعه، خانواده و تجربیات کودکی، پایه‌های این برنامه‌ریزی را تشکیل می‌دهند.

ایگو توانایی نمایش کامل حقیقت را ندارد؛ بلکه تنها نسخه‌ای تغییر یافته از آن را ارائه می‌کند. این نسخه از فیلترهای مختلفی مثل ترس، شجاعت ، خوش بینی یا بدبینی عبور می‌کند و نهایتاً دیدگاه و جهان‌بینی ما را می‌سازد.

ایگو: میانجی نیازها و خواسته‌ها

با در نظر گرفتن مفهوم روانشناختی ایگو، می‌توان گفت که ایگو نه غرایز و نیات ماست و نه منبع مستقیم خواسته‌ها. بلکه نقش ایگو بررسی و مدیریت نحوه پاسخ به این نیازهاست. به عبارت دیگر، ایگو واسطه‌ای است که تلاش می‌کند تا میان خواسته‌های درونی و نیازهای محیطی تعادلی ایجاد کند.

نهاد، ایگو و سوپرایگو در روانشناسی فروید

فروید روان انسان را به سه بخش اصلی تقسیم کرد: نهاد، ایگو و سوپرایگو.

  1. نهاد (Id)
    نهاد بخش تاریک و غریزی روان است که کاملاً در سطح ناخودآگاه قرار دارد. این بخش از روان ما از زمان تولد همراه ما بوده و به طور مستقیم به دنبال ارضای فوری خواسته‌ها و نیازهاست. نهاد صرفاً به لذت‌های آنی توجه دارد و هیچ‌گونه اهمیتی به پیامدهای انتخاب‌ها نمی‌دهد. نیازهای اولیه‌ای مثل گرسنگی، نیازهای جنسی، و دیگر غرایز بنیادین از نهاد سرچشمه می‌گیرند.
  2. ایگو (Ego)
    ایگو واسطه‌ای بین نهاد و سوپرایگو است و نقش آن ایجاد تعادل بین این دو بخش متفاوت روان است. ایگو به ما کمک می‌کند تا نیازهای نهاد را به روشی منطقی و با توجه به شرایط واقعی زندگی برآورده کنیم. به عبارتی، ایگو پلی است بین تمایلات نهاد و استانداردهای اخلاقی سوپرایگو.
  3. سوپرایگو (Superego)
    سوپرایگو بخش ایده‌آل‌گرا و اخلاق‌گرای روان است. این قسمت نماینده وجدان و ارزش‌های اخلاقی ماست که به دنبال دستیابی به اهداف معنوی و اخلاقی است. سوپرایگو مسئول ایجاد احساس گناه و شرم در مواقعی است که ما از این ارزش‌ها و استانداردها فاصله می‌گیریم.

می‌توان سوپرایگو و نهاد را به فرشته‌های نیک و بدی تشبیه کرد که بر شانه‌های انسان قرار دارند. هر کدام از آن‌ها به نوبه خود تلاش می‌کنند تا فرد را به سوی مسیر مطلوبشان هدایت کنند.

ایگو در میان نهاد و سوپرایگو قرار دارد و وظیفه اصلی آن ایجاد تعادل بین این دو نیروی متضاد است. ایگو تلاش می‌کند خواسته‌های نهاد را به گونه‌ای برآورده کند که با استانداردهای اخلاقی و معنوی سوپرایگو سازگار باشد. وقتی این تعادل از بین برود، به اعتقاد فروید، ممکن است فرد با مشکلات روانی و درونی مواجه شود.

 

ایگو ، مرگ نفس ، سایکدلیک

مرگ یا محو شدن ایگو

ایگو هیچ‌وقت به طور کامل از بین نمی‌رود؛ بلکه در برخی موارد ضعیف و محو می‌شود، اما پس از مدتی دوباره به تدریج شروع به شکل‌گیری شخصیت فرد می‌کند. اما مرگ ایگو یا انحلال نفس چیست و چرا در بسیاری از مکاتب عرفانی و معنوی به آن اشاره شده است؟

با محو شدن یا حل شدن ایگو، تنها خودآگاهی باقی می‌ماند. این به این معناست که دیگر فیلترهای ذهنی ایگو فعال نیستند تا اطلاعات را به صورت سانسورشده و مطابق با برنامه‌ریزی‌های ذهنی به خودآگاه فرد ارائه کنند. به همین دلیل، فردی که مرگ ایگو را تجربه می‌کند، احساس یگانگی با جهان، حضور کامل در لحظه و حالتی از ناظر بودن را پیدا می‌کند. این تجربه می‌تواند حالتی از رهایی ذهنی و اتصال به حقیقت بدون واسطه‌های ذهنی باشد.

 

اثرات مثبت مرگ ایگو

تجربه مرگ ایگو، علاوه بر حس عمیق معنویت و یکی شدن با هستی، می‌تواند تأثیرات قابل‌توجهی بر شخصیت و نوع تفکر فرد داشته باشد. با از بین رفتن مرزهای ذهنی، فرد به آگاهی گسترده‌تری درباره خود و دنیای پیرامون دست می‌یابد. این تجربه شبیه به نوعی “تولد دوباره” است، زیرا فرد می‌تواند حقیقت وجودی خود را بهتر بشناسد و پذیرش بیشتری نسبت به شخصیت خود پیدا کند.

مرگ ایگو به فرد کمک می‌کند که از فیلترهای خودساخته‌ای که ایگو بر ذهن تحمیل می‌کند، رها شده و تغییرات مثبت و عمیقی در رفتار و نگرش خود ایجاد کند. این تغییرات می‌تواند به شکلی پایدار منجر به افزایش خودآگاهی، کاهش ترس‌ها و نگرانی‌های ذهنی، و پذیرش کامل‌تر از خود و دیگران شود.

همچنین، افرادی که تجربه‌های نزدیک به مرگ را تجربه کرده‌اند، اغلب گزارش می‌کنند که این تجربیات مرگ ایگو را به همراه داشته و تغییرات بنیادینی در شخصیت و دیدگاه آنها نسبت به زندگی ایجاد کرده است. این افراد معمولاً به زندگی با نگاه جدیدی می‌نگرند و ارزش‌های متفاوتی را در اولویت قرار می‌دهند.

اثرات منفی مرگ ایگو

در عین حال، مرگ ایگو همواره تجربه‌ای ساده و بدون چالش نیست. کارل یونگ هشدار می‌دهد: “مراقب حکمت به‌دست نیامده باشید”. مرگ ایگو می‌تواند ذهن را مجبور کند تا به قسمت‌هایی از خود که برای مواجهه با آنها آماده نیست، نگاه کند. حل شدن ایگو ممکن است برای برخی افراد تجربه‌ای ترسناک و دردناک باشد.

زیرا در برخی موارد، این تجربه می‌تواند به آشکار شدن جنبه‌های تاریک‌تر و پنهان شخصیت منجر شود. فرد ممکن است با ترس‌ها، طمع‌ها، و زشتی‌هایی از درون خود مواجه شود که پیش از این از آنها فرار می‌کرد. اگر ذهن برای پذیرش این حقایق آماده نباشد، ممکن است مرگ ایگو به جای رهایی، به بحران‌های روانی یا حتی اضطراب‌های شدید منجر شود.

موضوع “مرگ ایگو” یا انحلال نفس در ادبیات، عرفان و روانشناسی نقش مهمی در رشد شخصیت انسان دارد و در مکاتب مختلف به گونه‌های متفاوتی توصیف شده است. در ادامه به بررسی این مفهوم در ادبیات عرفانی و روانشناسی یونگ می‌پردازیم:

مرگ ایگو در ادبیات و عرفان

در آموزه‌های عرفانی، نفس و ایگو به عنوان موانعی برای دستیابی به حقیقت و خودآگاهی معرفی می‌شوند. در بوداییسم، مرگ نفس به معنای رها شدن از دلبستگی‌ها، خواسته‌ها و ترس‌هاست که مانع رسیدن به روشن‌بینی می‌شود. بودا تعلیم می‌دهد که با از بین بردن ایگو و فراتر رفتن از خواسته‌های مادی، فرد می‌تواند به آرامش و تعادل درونی دست یابد.

در عرفان اسلامی، مفهوم مرگ ایگو تحت عنوان “فنا” شناخته می‌شود. فنا به معنای از بین رفتن فردیت و ادغام در حقیقت مطلق است. عارفان اسلامی معتقدند که فرد با انحلال نفس و رها شدن از خود، به وحدت با خدا می‌رسد. مولانا در اشعار خود به زیبایی مرگ نفس را به تصویر می‌کشد. در غزل 636 دیوان شمس، او به مخاطب می‌گوید:

بمیرید بمیرید و زین نفس بِبُرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید

مولانا در این اشعار به مرگ ایگو به عنوان کلیدی برای آزادی از بندهای نفس اشاره می‌کند و معتقد است که تنها با از بین بردن ایگو می‌توان به آزادی و کمال دست یافت.

مرگ ایگو در روانشناسی یونگ

کارل یونگ، روانشناس برجسته، مرگ ایگو را به عنوان “تغییر اساسی در روان” تعریف می‌کند. یونگ معتقد بود که مرگ ایگو به فرد این امکان را می‌دهد تا با جنبه‌های ناهشیار خود روبرو شده و به رشد و تحول درونی برسد. این تجربه می‌تواند به صورت یک بحران یا مرحله‌ای در زندگی فرد ظاهر شود، اما در نهایت منجر به تحقق شخصیت کامل و خودآگاهی می‌شود. یونگ این فرآیند را “فردیت‌یابی” می‌نامد، که در آن فرد به سوی ادغام جنبه‌های ناخودآگاه و خودآگاه حرکت می‌کند.

تجربه‌های مختلف مرگ ایگو

افراد ممکن است از طریق روش‌های مختلفی مرگ ایگو را تجربه کنند. برخی از طریق ریاضت و آداب معنوی به دنبال این تجربه هستند و تعدادی ممکن است به طور تصادفی و در نتیجه حادثه‌ای نزدیک به مرگ، یا احساسات شدید مثل عشق یا اندوه عمیق، به این حالت دست پیدا کنند. در واقع، مرگ ایگو می‌تواند به شکل ناگهانی و در نتیجه برخورد با حقیقتی عمیق و یا تجربیات متحول‌کننده، اتفاق بیفتد.

در برخی موارد، تجربه‌ای که در فرهنگ عمومی به عنوان “بد تریپ” شناخته می‌شود، نیز می‌تواند ناشی از رویارویی ناگهانی فرد با جنبه‌های ناخوشایند و ناهشیار شخصیت خود باشد. این تجارب ممکن است با احساس ترس و نگرانی همراه باشد، زیرا فرد برای مواجهه با این حقیقت آماده نیست.

رشد شخصیت از طریق مرگ ایگو

در نهایت، تجربه مرگ ایگو می‌تواند باعث رشد و تحول شخصیت فرد شود. با از بین رفتن ایگو، فرد به پذیرش حقیقت و مواجهه با واقعیت می‌رسد. این پذیرش، حتی اگر در ابتدا سخت و دردناک باشد، در نهایت باعث رشد و تغییر مثبت در نوع تفکر و شخصیت فرد می‌شود.

سایکدلیک‌ها و مرگ ایگو: سفری به خودآگاهی

تحقیقات نشان می‌دهند که استفاده از سایکدلیک‌ها می‌تواند تأثیرات عمیقی بر بینش معنوی افراد داشته باشد. برای مطالعه بیشتر در این زمینه، می‌توانید به مقاله سایکدلیک و رشد معنوی مراجعه کنید. مصرف موادی مانند قارچ جادویی، LSD، و نوشیدنی آیاهواسکا اغلب منجر به تجربه مرگ ایگو می‌شود. این تجربه در دوزهای متوسط به بالا از سایکدلیک‌ها بیشتر گزارش شده و همچنان در حال بررسی و آزمایش‌های علمی است که چگونه این مواد با مغز ارتباط برقرار می‌کنند و منجر به این تجربه می‌شوند.

طرفداران سایکدلیک‌ها مرگ ایگو را به عنوان “جام مقدس” استفاده از این مواد توصیف می‌کنند، زیرا این تجربه به نوعی رهایی از خود و احساس یگانگی با جهان منجر می‌شود. البته، مرگ ایگو یک اتفاق همیشگی در هر بار مصرف سایکدلیک نیست، اما به عنوان یکی از راه‌های ایمن و متحول‌کننده برای تجربه آن شناخته می‌شود. این تجربه می‌تواند به فرد کمک کند تا از افسردگی و عادات مخرب رهایی یابد و شخصیت و شناخت جدیدی از خود بسازد.

مواد سایکدلیک مانند سیلوسایبین (در قارچ‌های جادویی)، LSD، DMT (در آیاهواسکا)، و مسکالین (در پیوت) به ایجاد این تجربه مشهور هستند. این مواد می‌توانند ذهن را به تجربه‌ای فراتر از خودآگاهی روزمره هدایت کرده و تأثیرات مثبت درمانی به‌همراه داشته باشند.

برای دیدن شبیه‌سازی ویدیویی از تجربه مصرف ماشروم و مرگ ایگو، به این لینک مراجعه کنید.

تاثیر سایکدلیک ها بر مرگ نفس یا ایگو

تأثیر انواع مختلف سایکدلیک در تجربه مرگ نفس

مواد سایکدلیک مانند سیلوسایبین (موجود در قارچ‌های جادویی)، ال‌اس‌دی، دی‌ام‌تی (موجود در آیاهواسکا) و مسکالین (موجود در پیوت) می‌توانند تجربیات متفاوتی از مرگ نفس را ایجاد کنند. هر چند جنس تجربه این موارد می‌تواند شبیه به هم درک شود.

سیلوسایبین (موجود در قارچ‌های جادویی)

تأثیرات:

  • سیلوسایبین با گیرنده‌های سروتونین در مغز تعامل دارد و می‌تواند باعث ایجاد تجربیات معنوی و تغییرات عمیق در ادراک شود.
  • در دوزهای بالا، افراد ممکن است احساس کنند که هویت شخصی‌شان محو شده و با محیط اطراف یکپارچه شده‌اند.

مرگ ایگو:

  • تجربه مرگ ایگو با سیلوسایبین می‌تواند شامل احساس انحلال هویت شخصی و اتصال به یک کل بزرگتر باشد.
  • این تجربه معمولاً با احساسات عمیق معنوی و روشن‌بینی همراه است.

ال‌اس‌دی

تأثیرات:

  • ال‌اس‌دی نیز با گیرنده‌های سروتونین تعامل دارد و می‌تواند تجربیات شدید و طولانی‌مدتی ایجاد کند.
  • افراد ممکن است تغییرات عمده‌ای در ادراک، تفکر و احساسات خود تجربه کنند.

مرگ ایگو:

  • تجربه مرگ ایگو با ال‌اس‌دی معمولاً شامل احساس محو شدن هویت شخصی و اتصال به جهان به صورت یکپارچه است.
  • این تجربه می‌تواند شامل تصورات بصری قوی، تغییرات در درک زمان و مکان و احساس وحدت با محیط باشد.

دی‌ام‌تی (DMT)

تأثیرات:

  • دی‌ام‌تی یکی از قوی‌ترین مواد سایکدلیک است که معمولاً در آیاهواسکا یافت می‌شود.
  • تجربیات ناشی از دی‌ام‌تی بسیار شدید و کوتاه‌مدت هستند و می‌توانند تغییرات عمیقی در خودآگاهی ایجاد کنند.

مرگ ایگو:

  • تجربه مرگ ایگو با دی‌ام‌تی می‌تواند شامل حس جدا شدن از بدن و انتقال به یک واقعیت دیگر باشد.
  • افراد ممکن است احساس کنند که هویت شخصی‌شان محو شده و با یک انرژی یا کل بزرگتر همسو شده‌اند.

مسکالین (موجود در پیوت)

تأثیرات:

  • مسکالین با گیرنده‌های سروتونین تعامل دارد و می‌تواند تجربیات عمیق معنوی و تغییرات عمده‌ای در ادراک ایجاد کند.
  • افراد ممکن است تغییرات شدیدی در احساسات و تفکر خود تجربه کنند.

مرگ ایگو:

  • تجربه مرگ ایگو با مسکالین شامل محو شدن هویت شخصی و احساس اتصال با یک کل بزرگتر است.
  • این تجربه می‌تواند شامل تصورات بصری شدید و احساسات عمیق معنوی باشد.

مرگ ایگو ، سایکدلیک

 

ابعاد معنوی و فلسفی مرگ ایگو: از بودیسم تا روان‌شناسی یونگ

مرگ ایگو یا انحلال نفس، تجربه‌ای عمیق و تحول‌آفرین است که در بسیاری از سنت‌های معنوی و فلسفی به آن پرداخته شده است. این تجربه نه تنها به عنوان یک تحول روانی، بلکه به عنوان یک جنبه کلیدی در مسیر خودآگاهی و رشد معنوی نیز شناخته می‌شود.

بودیسم

در آموزه‌های بودایی، ایگو به عنوان یک ساختار ذهنی و موقتی تلقی می‌شود که باعث دلبستگی‌ها، خواسته‌ها و ترس‌ها می‌شود. بودیسم بر این باور است که از بین بردن این دلبستگی‌ها و دستیابی به خودآگاهی واقعی می‌تواند منجر به نیرویی بزرگ‌تر و آرامش ذهنی شود. مرگ ایگو در این زمینه به معنای رهایی از تمامی وابستگی‌ها و دستیابی به نیرویانا (آرامش کامل) است. تمرینات مدیتیشن و mindfulness در این سنت به افراد کمک می‌کند تا به تدریج به این رهایی دست یابند.

هندوییسم

در هندوییسم، مفهوم “آتمن” به معنای خود واقعی یا روح است که جدا از ایگو یا نفس محسوب می‌شود. تجربه مرگ ایگو می‌تواند به شناخت عمیق آتمن و وحدت با برهمن (حقیقت مطلق) منجر شود. این تجربه به عنوان راهی برای رهایی از چرخه تولد و مرگ (سمساره) و دستیابی به موکشا (آزادی نهایی) در نظر گرفته می‌شود. اصول مختلف یوگا و مدیتیشن در این سنت برای تسهیل این فرآیند استفاده می‌شود.

عرفان اسلامی

در عرفان اسلامی، مفهوم “فنا” به معنای از بین رفتن خود در حضور خداوند است. صوفیان به دنبال تجربه فنا هستند تا از نفس خود رها شوند و به اتحاد با خداوند دست یابند. مولانا در اشعار خود بارها به این مفهوم اشاره کرده و تجربه فنا را راهی برای دستیابی به حقیقت و عشق الهی می‌داند. این نوع رهایی می‌تواند از طریق ریاضت‌های روحانی، مراقبه و انس با خداوند حاصل شود.

فلسفه اگزیستانسیالیسم

فلسفه اگزیستانسیالیسم نیز به نوعی به مرگ ایگو اشاره دارد. در این فلسفه، انسان با مواجهه با پوچی و بی‌معنایی زندگی، به خودآگاهی می‌رسد. این تجربه می‌تواند منجر به یافتن معنا و هدف جدیدی در زندگی شود که از طریق آگاهی و پذیرش خود واقعی به دست می‌آید. این نوع آگاهی به فرد کمک می‌کند تا با ترس‌ها و محدودیت‌های خود روبرو شود و به زندگی با هدف و معنا ادامه دهد.

روان‌شناسی یونگ

کارل یونگ، روان‌شناس معروف، مرگ ایگو را به عنوان بخشی از فرآیند فردیت‌سازی تعریف می‌کند. در این فرآیند، فرد با جنبه‌های مختلف ناخودآگاه خود مواجه می‌شود و به یک هماهنگی و یکپارچگی روانی دست می‌یابد. این تجربه می‌تواند منجر به شناخت عمیق‌تری از خود و دستیابی به تمامیت روانی شود. یونگ بر این باور است که مواجهه با سایه‌ها و جنبه‌های تاریک وجود، به فرد کمک می‌کند تا به یک کل یکپارچه تبدیل شود.

تأثیرات معنوی و رشد شخصیت

تجربه مرگ ایگو می‌تواند به فرد کمک کند تا از محدودیت‌های ذهنی خود رها شود و به یک دیدگاه وسیع‌تر و عمیق‌تر نسبت به زندگی دست یابد. این تجربه می‌تواند به احساس وحدت با کل جهان، افزایش همدلی و شفقت نسبت به دیگران و تغییرات مثبت در شخصیت و رفتار فرد منجر شود. به علاوه، این فرآیند می‌تواند به کاهش اضطراب، افسردگی و استرس کمک کند و فرد را به سمت زندگی با هدف و معنا هدایت کند.

مرگ ایگو، به عنوان یک تجربه متحول‌کننده، می‌تواند به عمق بخشی به زندگی افراد و دستیابی به سطوح بالاتر از خودآگاهی و رشد معنوی منجر شود.

مطلاب دیگه ای که ممکنه برات جالب باشه

اوردوز با ماشروم ممکن است؟

تجربه بدتریپ با قارچ جادویی

مجیک ماشروم چیست؟

8 Responses

  1. ممنون از توضیحات خوبتون. افراد علاقمند برای آشنایی بیشتر با ایگو در عرفان اسلامی میتونن جلسه 29 سلسله جلسات تعالی و تحول معنوی استاد هادی رسولی را گوش کنن❤️

  2. من امروز ۲۳ اردیبهشت برای بار دوم (اولینش دی ماه) ماشروم رو امتحان کردم،تقریبن ۲.۵ گرم
    بار اولی که خوردم ۲ ساعت خونه تنها بودم زیر دوش فقط گریه کردم، امروز ولی تو طبیعت زدم با دوستام به غیر از قسمت توهماتش که خیلیم شدید بودن و اصلا توصیه نمیکنم غیر افرادی که خیلی صمیمی هستن استفاده بشه و حتما لیدر باشه.
    من واقعا مرگ ایگو رو تجربه کردم و به شدت منو ادم مهربونی کرد که بنطرم الان جز خوبی کردن فضیلتی نداریم ما،بخاطر همین دوس دارم با افرادی که این حس رو پیدا کردن در ارتباط باشم.

  3. من مرگ نفس رو در سومین بار مصرف تجربه کردم
    انقدرررررر عجیب بود که زندگی منو متحول کرد آدم دیگه ای شدم
    اگرجه ترس و خوف شدیدی رو تجربه کردم و لحظه رهایی جان از بدن رو مشاهده کردم اما بعدش غرور و خودبزرگ بینی در من نابود شد البته این حالات دو مدیون همراهم هستم.

  4. من مرگ نفس رو در سومین بار مصرف تجربه کردم
    انقدرررررر عجیب بود که زندگی منو متحول کرد آدم دیگه ای شدم
    اگرجه ترس و خوف شدیدی رو تجربه کردم و لحظه رهایی جان از بدن رو مشاهده کردم اما بعدش غرور و خودبزرگ بینی در من نابود شد البته این حالات دو مدیون همراهم هستم.

  5. درود برشما
    مطالب بسیار ارزشمند و مفید انشالله در مسیر نشر آگاهی موفق باشید
    بنده به شخصه از مطالب شما خیلی استفاده کردم. کاشکی هر انسان بالغی حداقل یکبار در تنهایی خودش ماشروم یا دی ام تی مصرف کنه البته با دوز مناسب یک تریپ کامل

دیدگاهتان را بنویسید

 ارتباط و مشاوره از طریق نرم افزار تلگرام